«نکاتی چند به بهانه نمایش فیلم نقاشی متحرک شهر قصه از کانال تلویزیونی من و تو در لندن»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
«از مصادره انقلابی تا چپاول مافیایی»
سیمین بهار
1- مصادره
روزهای اول انقلاب به نام مصادره انقلابی بسیاری آثار فرهنگی و آرشیو ها از مراکز فرهنگی به غارت رفت.
نمایشنامه شهر قصه که در سال هزار و سیصد چهل و هفت برای یک بار پخش به تلویزیون ملی ایران فروخته شده بود جزو آثار غارت شده بود. بزودی این نمایشنامه به صورت غیرقانونی در فرمت تصویر و صدا تکثیر شد و در خیابانها ی مرکزی شهر تهران در سی سال گذشته به فروش میرسد.
2- چپاول
از همان روزهای اول انقلاب، به زودی در خارج از ایران به خصوص در کالیفرنیا و شهر لوس آنجلس کابارهها، تلویزیونها و رادیوهای بسیاری به وجود آمد. بسیاری از هنرمندان و کارکنان عرصه فرهنگ، درین مراکز مشغول به کار شدند. اما مشکل اصلی پیدا کردن بودجه و مخارج مالی بود. همه این کارکنان یا باید در کنار کار فرهنگی شغل دیگری پیدا میکردند یا از مراکز تجاری و کاسبکاران آگهی قبول میکردند. کم کم در غیبت یک سیاست فرهنگی فکر شده، تصمیمگیری فرهنگی در رسانهها به دست تجار خرد و گران افتاد. و از آن طرف ممنوعیت موسیقی و برنامهها ی قبل از انقلاب در ایران به دلالان خردهفروش امکان داد که در بازار آزاد و سیاه و بیقانون هرچه به دستشان میرسد چپاول کنند. چپاول بدان معنا که بسیاری ازین فروشندگان، صاحبان اصلی این اثار را نمیشناختند و نمیدانستند از کجا آمده و چه کسی تولید کرده و مولفین و افرینندگان این آثار که هستند و کجا هستند ؟ بدین ترتیب نوارهای موسیقی و فیلم در بقالیها کنار برنج و روغن و سبزیجات ایرانی به فروش میرسید و هنوز هم میرسد. نمایشنامه شهر قصه و بسیاری از آهنگهای ساخته شده و آثار بیژن مفید که قبلن بر نوار صدا تولید شده بود به وسیله چپاولگران که بیشتر مواقع حتا نام کمپانی خود را برآن حک کرده بودند پخش میشود و به فروش میرسد. با مرور زمان بسیاری ازین چپاولگران روشهای مدرن را آموختهاند و رسمن به چپاول مشغولند و از نظر مالی چنان توانایی دارند که به تولید رسمی موسیقی و برنامه هم پرداختهاند.
تلویزیون من وتو از چنین پس زمینه وچنین فرهنگی عبور کرده است. در شهر لندن به نام خانم مرجان عباسی ثبت شده است. برنامههای فرهنگی تولید میکند و ادعا دارد همه قوانین مولفین را رعایت میکند.
سوال اصلی اینست که بههیچوجه روشن نیست بودجه این همه تولیدات از کجا تامین میشود. به طور ساده این شرکت عظیم چگونه دخل و خرج میکند؟ سرمایهگذاران چه کسانی هستند و سقف این سرمایهگذاری کجاست ؟ در اروپا برای هر کدام از کانالهای تلویزیون به راحتی میشود جواب این سوالها را پیدا کرد. در مورد بسیاری از کانالهای فارسی زبان در خارج از کشور هم این اطلاعات وجود دارد. چرا در مورد تلویزیون «من و تو» جواب این سوال روشن نیست ؟
3- تخریب جدید- فیلم نقاشی متحرک تولید تلویزیون «من و تو»
برای نوروز امسال این کانال تلویزیونی با همان فرهنگ چپاول، نمایشنامه شهر قصه بیژن مفید را که بارها توسط چپاولگران کوچک مثله شده بود، با ادعای فیلم نقاشی متحرک نمایش داد. و ظاهرن، مجانی در اختیار بینندگانش گذاشت تا هرچه میخواهند کپی کنند.
نام کیوان عباسی و مرجان عباسی به عنوان تهیه کننده در تیتراژ آخر فیلم نوشته شده است. و بر روی همه تصاویر فیلم نشان «تلویزیون من وتو یک» حک شده است. یعنی صاحبان اصلی این فیلم، از نظر قانونی، این کانال و تهیه کنندگانش هستند.
اما اینهمه دبدبه و کبکبه، فیلم بیارزش و بیمعنایی را به وجود آورده است.
شیدا ظریفیان و رضا یوسف زاده طراحان نقاشیها و کارگردانان فیلم،
یک: اطلاعات و توانایی کافی حرفه خودشان را ندارند.
دو: مطلقن فکر و دید بیژن مفید را برای آفریدن این اثر نفهمیدهاند.
سه: با تکه تکه کردن متن اصلی صدا، به خود اثر لطمه فراوان وارد کردهاند.
کارگردانان، برای نقاشیهای اولیه طرحهای زیبایی کشیدهاند که به تنهایی زیباست اما ربطی به نقشها و تداوم کلامی داستان ندارد. عدم استفاده از تکنیک و تکنولوژی فیلمهای نقاشی متحرک طرحها را در حرکتهای کوچکی محدود کرده است. (1) این طراحان فیلمنامه ندارند. (استوری بورد) که برای فیلم نقاشی متحرک ضروری ست، ندارند. صدای نمایشنامه را بدون توجه به ارزشهای حرفهایی آن بر کامپیوتر گذاشتهاند و برای بعضی کلمات مفاهیمی ترشیدهاند که سریع به ذهنشان رسیده است. در لحظاتی از فیلم ایدههای جالبی وجود دارد که فقط چند ثانیه طول میکشد. و متاسفانه ربطی به کار اصلی ندارد. ومفاهیم برعکس را تداعی میکند. دینامیسم فیلمهای نقاشی متحرک که عمومن بر باند صدا و موسیقی تکیه دارد درین فیلم غایب است. از دوساعت نمایش اصلی شهر قصه، حدود پنجاه دقیقه انتخاب شده است که با تلاش بسیار به نقاشیها نمیچسبد و بیمعنی میشود.

"با تشکر از خانم جمیله ندایی و بنیاد بیژن مفید برای اجازه چاپ این عکسها فقط برای همراهی چاپ این مقاله! چاپ و استفاده از این عکس ها بغیر از همراهی با این مقاله در جاهای دیگر در هر مدیومی منوط به اجازه دوباره از مالکین آن است".
نمایش اصلی برای صحنه فکر شده بود. تداوم صحنهها با آهنگهای معینی خط داستان را جلو میبرد. زبان شعر و انتخاب صداها و نوع بیان برای نقشها طوری فکر شده بود که یک لحظه تماشاچی خسته نشود.
بیتوجهی این تهیهکنندگان بیگانه با حرفه، لطمه بزرگی به کار و ایده این جوانان تازه کار زده است. مسلمن اگر سو استفاده و افکار تجاری بر آنان غالب نبود و اگر واقعن به دنبال تهیه یک فیلم حرفهایی بودند، لابد به جستجوی آدمهای حرفه میرفتند. اما متاسفانه مثل همان بقالیهای مال خر، یک شاهکار نمایشی مفت و مجانی به دستشان افتاده است و دو جوان طراح را پیدا کردهاند که هر طور میتوانند چون گوشت قربانی تکه تکهاش کنند. همین پنجاه دقیقه بیمعنای سرهمبندی شده هم به چهار قسمت تقسیم شده است که در آینده بتوانند به راحتی تبلیغات احتمالی را درآن بگنجانند.
خلاف حرفهایی این جوانان و تهیهکنندگان زیر پا گذاشتن حقوق مادی و معنوی آفرینندگان این کار است که خود این خلاف به تنهایی آنان را از دنیای خلاقیت هنری طرد میکند.
به امید روزی که تولیدکنندگان کارهای فرهنگی دلسوز به فرهنگ ایران، تصاویر اجرای اصلی با میزان سن فکر شده بیژن مفید و برداشت سینمایی هژیر داریوش فیلمساز مولف، را باز سازی کنند. این اثر جزو اثار ملی ایران است و باید همان گونه حفظ شود.
در چنین روزی جوانان حرفه فیلم و تاتر خواهند توانست با برداشتهای جدید و اقتباسهای تازه، نکات دیگری به شاهکار بیژن مفید بیفزایند.
تا رسیدن آن روز
چپاول ادامه دارد به دنیای مافیای ایرانی مدرن انقلابی خوش آمدید.
سیمین بهار
———————————–
[1] سافت ویر افتر افکت را میشود مجانی از اینترنت لود کرد. و بسیاری از جوانان با ذوق برای کلیپها، برای فیلمهای کوچک کم خرجشان طرحهایشان را به حرکت در میآورند.
………………………………….
ماجراهای شگفتانگیز تلویزیون «من و تو»، «بچه پروها» و «شهر قصه»
شاهین بوستانی
این روزها دنیای مجازی بسیار شلوغ شده و جنگ و دعواهای بسیار نامناسبی حول وحوش فیلم نقاشی متحرک «شهر قصه» ای در گرفته که تلویزیون «من و تو» آن را ساخته است بدون اینکه با خالقین و وارثین این اثر بیادماندنی مشورت کند و از آنها اجازه بگیرد. بستر اصلی این فیلم انیمیشن صدای اصلی اجرای «شهر قصه» اثر شادروان بیژن مفید است که بطور بیمنطق قیچی شده و بر روی آن تصویر متحرک گذاشته شده است. این کار بطور غیر منتظرهای اعتراض بخش وسیعی از مردم را از هر قشری، هم بهخاطر افتضاح بودن فیلم وهم رعایت نکردن حقوق مؤلف، بر انگیخت. تلویزیون «من و تو» در کمال وقاحت مدعی است که اساسا لزومی نداشته که از مالکین اثر و کسانی که صدایشان مورد استفاده قرار گرفته، اجازه گرفته شود. جالب اینجاست که اکثر این هنرمندان هنوز در قید حیات هستند!
داستان از آنجا شروع شد که تلویزیون «من و تو» در کمال افتخار وبا دمیدن در بوق و کرنا اعلام کرد که در روز اول عید قرار است این فیلم را نشان بدهد، در حالیکه خالقین اصلی این اثر و وارثین آن از جمله خانم جمیله ندایی، قصه گوی «شهر قصه» و همکار قدیمی و همراه بیژن مفید، از این موضوع هیچ خبری نداشتند. به گفته خانم ندایی «من سه روز قبل از پخش فیلم خبر شدم و با مسوولین تماس گرفتم. شیدا ظریفیان و رضا یوسفزاده فیلم را در آخرین لحظه به من نشان دادند. بسیاری نکات را به آنها یاد آوری کردم. از جمله خلاف حرفهایی که برای باز سازی مطلقا تحقیق نکردهاند. و مفاهیم را غلط فهمیدهاند. تهیه کنندگان مطلقن حاضر نبودند مرا ببینند و اصرار داشتند که با اقای آشتیانی کارگردان فیلم شاپور بختیار مصاحبه کنم. من در آخرین لحظه خانم مرجان عباسی را دیدم. او خواست مرا برای عقب انداختن پخش نپذیرفت. راهی جز اعتراض و پیگرد قانونی وجود ندارد. از اعتراض من حمایت کنید. جهل پروری و فرهنگ کشی لطمه به همه بشریت است»!
بعد از این اعلام اعتراض خانم ندایی، دوستان شهر قصه با انتشار مطالبی در رسانهها و شبکههای اجتماعی به این عمل تلویزیون «من و تو» معترض شدند و صفحه «کمپین اعتراض به پخش غیر قانونی شهر قصه از تلویزیون من و تو» را در فیس بوک راه انداختند که با استقبال وسیع غیر منتظرهای روبهرو شد. تلویزیون «من و تو» بهجای پاسخگویی، «بچه پروها»ی خود را برای تخریب به میدان فرستاد! سوال اصلی هم اینست که چرا تلویزیون من و تو به چنین کاری دست زد و چه مسایلی پشت پرده است که آنها را شدیدن نگران برملاشدنشان کرده است. از این منظر است که هنرمندان، فرهنگیان، سیاستمداران، خبرنگاران، احزاب و فعالین سیاسی میباید سر از چون و چرای آن در بیآورند! چرا که مسئله از ماجرای «شهر قصه» و پایمال کردن حقوق آثار هنری دیگران توسط این کانال تلویزیونی، که مرامش آنچه مال «توست» مال «منست»، فراتر میرود و اهمیت آن شاید به پای «واترگیت» برسد! که البته من آن را «بترسی گیت» مینامم! «بترسی» منطقه ای در لندن است که استودیو و مرکز پخش برنامههای این کانال تلویزیونی است.
اولین شواهد «بترسی گیت» از شروع فعالیت کمپین در فیسبوک کم کم ظاهر شد. هدف کمپین از ابتدا این بود که به روشی منطقی و اصولی دوستان را به دفاع از حقوق مولف آگاه کند و هرگز نمیخواست که به مسایل حاشیهای بپردازد.
اما متاسفانه پایمال کنندگان حق مولف در تلویزیون من و تو به جای برخوردهای منطقی و اصولی، «بچه پروها»ی خود را برای تخریب به میدان فرستادند و به کثیفترین تاکتیکها برای ترور شخصیتی حامیان حقوق از دست رفته مولفین متوسل شدند. آنها هرگز به حرفهای منطقی گوش نکردند و این حرفها هیچ تاثیری در آنها نداشت چون هدف شان لنج پراکنی و دلسرد کردن اعضای کمپین بود ومیخواستند که زندگی را بر مولفین اصلی اثر تنگ کنند و مانع به دادگاه کشانده شدن موضوع شوند. این ترس اصلی گردانندگان این کانال تلویزیونی است چرا که در آن صورت مسایل مالی این کانال تلویزیونی برای وکلا، خبرنگاران و سیاستمداران مورد سوال قرار میگیرد که خطر بسته شدن درهای این کانال تلویزیونی در انگلیس و مسایل سیاسی را در سطح جهانی در پی خواهد داشت. و این همان چیزی است که مسوولین تلویزیون «مال تو مال منه» شدیدن نگران آن هستند!

"با تشکر از خانم جمیله ندایی و بنیاد بیژن مفید برای اجازه چاپ این عکسها فقط برای همراهی چاپ این مقاله! چاپ و استفاده از این عکس ها بغیر از همراهی با این مقاله در جاهای دیگر در هر مدیومی منوط به اجازه دوباره از مالکین آن است".
برای درک دقیق عمل «بچه پروها»ی تلویزیون «مال تو مال منه» در این کمپین، به تعریف فوقالعاده دقیق از این واژه توسط دکتر ایرج پزشکزاد اشاره میکنم و شما را به خواندن اصل مطلب ارجاع میدهم: «بچه پررو ربطی به بچه ندارد، هر کدام از این باجگیرها چند تا نوچه بزن بهادر و یک بچه پررو در اختیار دارند. وقتی میخواهند کافهای را به هم بریزند، اول نوچهها میآیند به عنوان مشتری مینشینند. بعد بچه پررو میآید. یک کارهایی میکند که بین آنها و سایر مشتریها دعوا راه بیندازد. آخرسر، جاهل باجگیر، مثلن اتفاقی وارد میشود و صلحشان میدهد…»
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/weekly/1299/Pezeshkzad_1”299.htm
و اگر تمام مطلب ایرج پزشکزاد را بخوانید متوجه اعمال طرفداران آقا و خانم عباسی مسوولین تلویزیون «مال تو مال منه» میشوید.
ترس و وحشت فراوان سردمداران تلویزیون «من و تو» ازضررهای آتی بهخاطر اشتباه بزرگشان در مورد تهیه ورسیون جدید «شهر قصه» بدون مشورت و اجازه گرفتن از خالقین و مالکین اثر کاملن در کامنت های بیسر و ته عوامل و باجگیرهاشان بهخصوص در صفحه فیس بوک کمپین مشخص است. آنها همچنین در دیگر صفحات بحث و گفتوگو درباره این موضوع از جمله صفحات ذیل در فیس بوک حضور زیادی دارند:
Shahre Ghesse | شهر قصه
Bijan mofid
شهر قصه
این اشخاص بدون اینکه مطالب دیگران را بخوانند شروع به لنج پرانی میکنند و وقتی آنها را در مقابل سووالهای ساده مشخص قرار میدهید نه تنها جوابی نمیدهند بلکه دیگر در این صفحات پیدایشان هم نمیشود و بعد از چندی دوباره با نام دیگری ظاهر شده یا عامل دیگری را وارد صحنه کرده و به همان کارهای مخرب که روی مزدوران احمدینژاد و خامنهای را سفید کرده، دست میزنند!
ضمنن نباید فراموش کرد که اگر آقا و خانم عباسی، مسوولین تلویزیون «مال تو مال منه»، معتقد بودند که کارشان قانونی و اخلاقی بوده است هرگز احتیاج نداشتند که «بچه پروها»ی خود را همانند «بسیجی های» جمهوری مخوف اسلامی ایران به میدان بفرستند! واقعن چه تفاوتی بین این دوستان و سران جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟
این دوستان کارهای تخریبیشان را از حد گذراندهاند بهطوری که خانم جمیله ندایی و خیلی از حامیان ایشان را در صفحات کمپین فیسبوک باند کردند تا آنها نتوانند کامنتهای بیسروته و گاه توهین آمیز عوامل تلویزیون من و تو را ببینند و به این ترتیب امکان پاسخ دادن را از آنها گرفتهاند. داستانهای فراوان در مورد اعمال این افراد گفتنی است که از حوصله این مقاله و بحث اصلی «بترسی گیت» خارج است. دوستان میتوانند خودشان به صفحات فیس بوک مراجعه کنند و این بحثهای معقول و غیرمعقول را دنبال کنند.
بعضی از حامیان این کانال تلویزیونی میگویند این کار، ابتکاری فرهنگی و مبارزه ای ضد رژیم ایران است، و آقای کیوان عباسی مسوول این تلویزیون با این کار از خود عرضه نشان داده است. ولی واقعیت این است که در این کار هیچ مبارزهای نهفته نیست و حتا خود آقای عباسی مسوول این کانال تلویزیونی هم چنین ادعایی ندارد. اگرهم مبارزهای در میان بوده فقط برای بیشتر پر کردن جیب خودشان و دیگر سرمایهگذاران پنهانی این شبکه تلویزیونی از طریق چاپیدن حقوق دیگران، ازجمله خانم جمیله ندایی است که یکی از مبارزین واقعی علیه رژیم مخوف حاکم در ایران است!
اگر قرار بود که مبارزهای در میان باشد اولین کار ابتدایی و متداول و معقول میبایستی تماس با خالقین اصلی اثر برای بهتر ارایه دادن ورسیون جدید بوده باشد. اما با وجود این که خانم جمیله ندایی در را برای همکاری باز گذاشته بود، هرگز چنین اتفاقی نیفتاد.
سابقه درخشان خانم ندایی در زمینه هنری، مبارزات سیاسی و دفاع از حقوق زنان ایشان به مدت پنج دهه برای همه عیان است و همچنین سابقه تلویزیونی نه چندان درخشان آقای عباسی و پدرشان، که بهخاطر چاپ پول تقلبی به زندان رفت، برای دستاندرکاران روشن است. پس بنا بر سوابق هر دو طرف ببینیم چه کسی این وسط در حال مبارزه است: خانم ندایی و یا آقای عباسی؟
شاید آقای عباسی، بنیانگذار تلویزیون «مال تو مال منه»، که با ارثیهاش برنامه تقلبی تهیه میکند، مبارز واقعی است! واقعن برایم تعجبآور است که حامیان آقای عباسی چگونه به این کار ایشان میگویند «عرضه»! بهخصوص وقتی میبینیم که به کارمندان ایرانیاش کمترین دستمزد در سطح تلویزیون انگلیس را میدهد و رقمش خیلی نزدیک به دستمزد یک کارگر ساده است که زمین میشوید: حدود 8 پوند در ساعت! در صورتی که طبق قوانین اتحادیه سینمایی انگلیس حداقل دستمزد بهطور متوسط؟؟ (نمی تواند حداقل بهطور متوسط هم باشد) میباید 20 پوند در ساعت باشد! بردهداری ایرانی از نوع تلویزیونیاش…
برای 18 قسمت برنامه آکادمی گوگوش آقای عباسی 2 میلیون پوند به یک شرکت خارجی میدهند یعنی حدود 100 هزار پوند برای هر نیم ساعت ولی به یک کارگردان معتبر ایرانی میخواهند 10 برابر کمتر بدهند! این واقعن برایتان خندهدار نیست؟ شاید هم نباشد چون واقعن گریهدار است. تا زمانی که در ایران بودند تمام هموطنان ایرانیشان را چاپیدند حالا هم که اینجا هستند هوای اربابان خارجیشان را دارند ولی باز ایرانی جماعت را میچاپند. چرا نچاپد؟ چون در تلویزیون «من و تو» ایرانی هر چی که مال «تو» است مال «من» است و اساس این کانال تلویزیونی بر اصل سواستفاده از عدم رعایت حق مولف در ایران بنا شده که به آن هیچ نسبتی جز دزدی در کمال بی شرافتی نمیتوان نامی نهاد.
ماجرای «شهر قصه» و «بچه پروها»ی تلویزیون «مال تو مال منه» نشان داد که ریگی در کفش این دوستان است و نمیخواهند که پای این قضیه به مراجع قضایی کشیده شود چون ترس از این دارند که منابع پنهانی مالیشان فاش شود. زیرا هیچ شفافیتی در مورد دخل و خرج این کانال تلویزیونی وجود ندارد. شما فقط لازم است که رد پای پولهایی که برای گردانندن این کانال ریخته شده و مسیر پولهایی که از منبع درآمدش خارج شده را دنبال کنید آن وقت است که داستان خیلی جذابتر می شود و شما را به سمت «بترسی گیت» هدایت خواهد کرد!
لندن – آوریل 2012